سلام دلم برای نوشتن خیلی تنگ شده بود یک سالی که گذشت سال سختی بود همه اش بدو بدو توی دانشگاه با این حزب جدید ر.ا.س.ی.س.ت.ی که امسال به مجلس رفت کلا به ویزای همه دانشجوها گیر دادند امسال همه یا کم ویزا گرفتند یا خیلی دیر مردم هم عوض شدند اصلا انگار که یه جوری خصمانه با خارجی ها رفتار می کنند خلاصه که دیگه اون مردم قدیم نیستند به نظر من امسال عید رفتم مسافرت المان اصلا کلا با تصورات من خیلی فرق می کرد خیلی خیلی مردم بهتر و مهربون تر از اینجا بودند از نظر اقتصادی هم وضعش از اینجا خیلی بهتر بود سال دیگه درس من تموم می شه و باید ببینم تا اون موقع چی کار باید کرد کلا وضع اقتصادی سوئد خیلی خراب هستش یکی از دوست هام می گفت که 125000 کودک سوئدی زیر حد نرمال هستند در زندگی و این برای سوئد 9 میلیون نفری یعنی فاجعه به هر حال سوئدی ها خودشون می خواهند که اینجور باشه تازه به این نتیجه رسیدن که ای بابا ما این همه دانشجو داشتیم کجا رفتند اون روز نوشته بود از 40000 دانشجوی خارجی فقط 500 نفر توی سوئد موندند والا همین تعدادم با رفتارهای این ها به نظرم زیاده اینقدر سرد و بد هستند که ادم نمی تونه باهاشون ارتباط برقرار کنه خودشون هم می گن که ما برای ابقای زندگی به نیروی تازه نیاز داریم ولی فقط حرف هستش چون وقتی که صحبت کار و زندگی و از این حرف ها می شه حاضرند جمعیت شون 4 میلیون بشه ولی کسی رشد نکنه بیاد بالای سرشون دارند مطالعه می کنند ببینند چرا جوون های 24 25 ساله خودشون دارن از اینجا فرار می کنند اب و هوای خراب شون یه طرف رفتار سردشون از یه طرف دیگه خلاصه که هر کدوم از یه طرف بوم افتادن البته در مقایسه با مملکت گل و بلبل من جهنم هم بهتره دیگه چه برسه به اینجا که بهشت روی زمین هستش